والتر شوبر

دفتر معماری

english deutsch

مسجد جمعه

منشأء پرستشگاه اسلامی :

بلا فاصله پس از ورود خود به مدینه، حضرت محمد (ص) دستور داد محلی را برای ادای نماز تمیز کنند.
در واقع برای ادای نماز، آیین تعهد مذهبی مسلما نان، نیازی به یک ساختمان نیست.

یک حدیث می گوید که هر زما ن که ساعت نماز فرا رسید یک مؤمن باید وظیفۀ مقدس خود را انجام دهد و جایی را که می خواهد نماز بخواند به مسجد (سجدگاه) تبدیل کند.

اسلام یک ایمان کاملاً شخصی نیست بلکه یک دین اجتماعی است که در مراسم دینی رایج بطور اجتماعی خود 
را آشکار می کند.

خانه ای را که پیامبر اسلام در مد ینه ساخته بود می توان با یک حیاط بزرگ با دیوارهای گِلی تجسم کرد که در طرف جنوب آن یک سا یبان و همینطور یک سا یبان در شمال آن برای فقرا که مهمان همیشگی ایشان بودند با کلبه های مسکونی در دیواره های جانبی قابل تصور است.
دلیل سه گانۀ اهمییت این مکان:
اولاً: خانۀ پیامبر، دوماً: مرکز اجتماع محله و سوماً: مکانهای طبیعی نماز جماعت.

بعد از فوت حضرت محمد، سه خلیفه ی اول مسلمانان در این خانه زندگی می کردند. این خانه بعد از رفتن حضرت علی به کوفه، به مسجد تبدیل شد.
توسعه مذهب جدید ساخت مسجد را همچنین در مناطق فتح شده، ضروری می ساخت: میدانهایی برای عبادت وهمزمان محلی برای گردهمایی و گرفتن فرمان برای نظامیان.

برخلاف مسیحی ها و یهودی ها روز جمعه به عنوان روز تعطیل هفته اعلام شد.حداقل از اینموقع،در این روز نماز جماعت ظهر وظیفۀ هر مسلمان شد چون در این روز همچنین فرمانهای جدید به نیروهای نظامی اعلام می شدند و آیاتی از قرآن تلاوت می شد. این گردهمایی روزهای جمعه، بعدها جزئی از تشریفات رسمی این مذهب شد.

مسجدهای پادگان، که میتوان آنها را در ابتدای آفرینش معماری اسلامی اینگونه نامید، مطمئناً بناهای ساده ای بودند. بنابر این جای تعجب نیست که هیچکدام از این بناها به شکل اولیه شان باقی نمانده اند. البته بطور مثال می توان مسجد کوفه، واقع در عراق امروزی را به عنوان یک مربع (واحد اندازه گیری آنزمان) که  توسط یک دیوار گلی احاطه شده تا مسجد را از کافرهای نه همیشه تمیز جدا کند، نام برد.
در ادامه شرح داده می شود که برای محافت از آفتاب سوزان  در طرف  قبله بادگیرهایی با پنج شیار و روبرویش بادگیرهای دوشیاری ساخته شده بودند.
خانه پیامبر قطعاً منشأ و سرمشق در ساخت این مسجد بوده است. این الگو نباید درهزاران  سال آینده هم تغییری  کرده باشد.

در آغاز، با توجه به پیام رسانی و محل گردهمایی، در هر شهر جدید در مناطق فتح شده فقط به عنوان یک محل عبادت اجتماعی در نظر گرفته شده بود.

از آنجایی که دهاتها رو به رشد به جهت شهر بودند، دهات های اطراف با مسجد جمعه های خودشان به این شهرها اضافه شدند و به این ترتیب بزودی مسجد جمعه های زیادی در شهر بوجود آمد.

علاوه بر این، اکثر بناهای مسیحی یا دیگر بناهای فرهنگی گرفته شده ومتناسب  با آداب اسلامی وفق داده شدند. بطوری که ملاحضه می شود این هماهنگی و تطبیق در ساختار و سبک ساخت بناهای اسلامی بی تأثیر نبوده است.

به این ترتیب از قرن نه هجری اسم جامی (چامی به ترکی) به هر مسجد بزرگی منتقل شد.
از عنوان مسجد (مسجید به ترکی) دیگر فقط برای عبادتگاه های کوچکی که مثلا در کاروانسراها درست شده بودند، استفاده می شد.

تکامل های بعدی باعث ایجاد آشفتگی در بیان نام مسجد ایجاد کرد که شبیه آنرا در غرب نیز می بینیم، بطور مثال: کلیسا، کلیسای جامع، باسیلیکا، کاتدرال و غیره که اسم برابر اسلامی آنها مسچید، مُشع تا کولییه را در زمان عثمانی ها پیدا کرد. صفتهای موصولی برای اسامی مساجد مثل مثلا اسم اهداکننده یا مؤسس مسجد ـ سلیمیه جامی در ادیرنه ـ یا علائم مخصوص: سه بالکن برای مؤذن در ادیرنه، و یا یک رنگ غالب ـ "سبز"، (یسیل جامی در بورسا) طراحی و نامگذاری و تمایز ساختمانها را تکمیل می کنند.